فصل ۳ فقط دو نفر پارت ۳
ازش گرفتم و خداحافظی کردم و رفتم بالا
/سلام...
٪سلام
(یوری داره تلوزیون میبینه)
/اینا رو واسه تو گرفتم لازمت میشه
٪ها ...چی
همه ی وسایل رو نگاه کرد و خوشحال شد
که رسید به نوار بهداشتی گفت
٪خودت گرفتی؟
/ها...نه منشیم گرفته
٪اها...مرسی(کمی خجالت)
*یوری*
رفتم تو اتاق اون لباس ها رو بپوشم که در رو واز کرد😶
٪جیغغ
رفت بیرون
لباسم رو پوشیدم و رفتم در رو واز کردم
پشت در وایساده بود
پشمام ریخت خیلی سکسی شده بود
٪اَاَاَ
دهنم واز مونده بود
/چیه....میخوام برم حموم
از کنارم رد شد و توی اتاق لباسش رو در اورد
منم سریع رفتم بیرون و در رو بستم
٪وای چقدر جذابه
(دسش روی قلبش (به نشونه ی تپش قلب))
رفتم روی مبل نشستم
*جیمین*
توی حموم
وای چه لباس کیوتی داشت (اسلاید ۲)
قلبم به درد اومد
بیخیال شدم و دوش گرفتم
*یوری*
داشتم اون خوراکی های جذابی که خریده بود رو میخوردم که از پله ها اومد پایین
٪من اسمم کیم یوری ۲۳ سالمه و توی شرکت مدل کا میکنم
٪همین بغله
/او...اره معرفی نکردیم
/من جئون جیمین ۲۶ سالمه و توی همون شرکت هستم
/من اون مدلم
٪واقعااااا
/اره (خندهی جذاب(نمیدونم فهمیدی یا نه ولی اره))
٪راستش من گیریمورتم
(بچه ها نمیدونم آرتیست هم میشه گفت یا نه ولی من گیریمور میگم)
/...جالبه
٪راستی
٪من خیلی همین جوری اینجام اشکال نداره؟
/نه....اگه ناراحت بودم مینداختمت بیرون
/البته این جا هتلمه
٪هتل توعه؟؟...
/اهم....اره
/میخوای بریم خوی من؟
/اونجا راحت تره
٪یعنی الان به طور رسمی ما تو رابطه ایم
/میشه گفت ...(خنده ی جذاب)
*یوری*
پریدم بغلم
٪دوستت دارم
/منم فک ...کنم دوستت دارم
ازش جدا شدم
٪عشق در نگاه اول
٪من از همون اول دوستت داشتم
/اوم...
بغلم کرد و فشارم داد
٪خیلی از اون راننده اوتوبوس ممنونم که اون جوری ترمز کرد و باعث شد که من بیافتم رو پات😁😊
/او. ... نگو که هنوز درد دارم
٪یا...
/😄باشه
*یوری*
صبح روز شنبه
٪جیمیناااا
(در حال تکون دادن جیمین)
٪یا....اوپا
یهو افتادم روش که بیدار شد
لبم رو لبش بود
شروع کرد به بوسیدنم
همراهیش کردم
زبونامون به هم برخورد میکرد
لبامون به هم چسبیده بود
چشمام بسته بود
و فقط لباش رو میخوردم
بهترین و آرام ترین حسم ....
دوسش داشتم
بعد از ۵ مین به آرومی جدا شدیم
/دیگه منو اوپا صدا نزن..
لباسامون رو پوشیدیم
رفتیم یه صبحونه خوردیم و رفتیم پایین
جلوی در یه ماشین بود
ماشین منشی
رفتیم سوار شدیم
!اقای جئون ایشون بودن؟
/یونا الان وقتش نیست
٪...جیمین شما با هم چه رابطه ای دارین؟
!اوووو...نترس من فقط منشیشم و ۳۰ سالمه
٪هوم....
/اره...(دستش رو میکشه رو لپ یوری)
توی راه جیمین همه چیز رو به یونا توضیح داد
البته غیر از رابطمون و اینا....
توی سرکار ......
/سلام...
٪سلام
(یوری داره تلوزیون میبینه)
/اینا رو واسه تو گرفتم لازمت میشه
٪ها ...چی
همه ی وسایل رو نگاه کرد و خوشحال شد
که رسید به نوار بهداشتی گفت
٪خودت گرفتی؟
/ها...نه منشیم گرفته
٪اها...مرسی(کمی خجالت)
*یوری*
رفتم تو اتاق اون لباس ها رو بپوشم که در رو واز کرد😶
٪جیغغ
رفت بیرون
لباسم رو پوشیدم و رفتم در رو واز کردم
پشت در وایساده بود
پشمام ریخت خیلی سکسی شده بود
٪اَاَاَ
دهنم واز مونده بود
/چیه....میخوام برم حموم
از کنارم رد شد و توی اتاق لباسش رو در اورد
منم سریع رفتم بیرون و در رو بستم
٪وای چقدر جذابه
(دسش روی قلبش (به نشونه ی تپش قلب))
رفتم روی مبل نشستم
*جیمین*
توی حموم
وای چه لباس کیوتی داشت (اسلاید ۲)
قلبم به درد اومد
بیخیال شدم و دوش گرفتم
*یوری*
داشتم اون خوراکی های جذابی که خریده بود رو میخوردم که از پله ها اومد پایین
٪من اسمم کیم یوری ۲۳ سالمه و توی شرکت مدل کا میکنم
٪همین بغله
/او...اره معرفی نکردیم
/من جئون جیمین ۲۶ سالمه و توی همون شرکت هستم
/من اون مدلم
٪واقعااااا
/اره (خندهی جذاب(نمیدونم فهمیدی یا نه ولی اره))
٪راستش من گیریمورتم
(بچه ها نمیدونم آرتیست هم میشه گفت یا نه ولی من گیریمور میگم)
/...جالبه
٪راستی
٪من خیلی همین جوری اینجام اشکال نداره؟
/نه....اگه ناراحت بودم مینداختمت بیرون
/البته این جا هتلمه
٪هتل توعه؟؟...
/اهم....اره
/میخوای بریم خوی من؟
/اونجا راحت تره
٪یعنی الان به طور رسمی ما تو رابطه ایم
/میشه گفت ...(خنده ی جذاب)
*یوری*
پریدم بغلم
٪دوستت دارم
/منم فک ...کنم دوستت دارم
ازش جدا شدم
٪عشق در نگاه اول
٪من از همون اول دوستت داشتم
/اوم...
بغلم کرد و فشارم داد
٪خیلی از اون راننده اوتوبوس ممنونم که اون جوری ترمز کرد و باعث شد که من بیافتم رو پات😁😊
/او. ... نگو که هنوز درد دارم
٪یا...
/😄باشه
*یوری*
صبح روز شنبه
٪جیمیناااا
(در حال تکون دادن جیمین)
٪یا....اوپا
یهو افتادم روش که بیدار شد
لبم رو لبش بود
شروع کرد به بوسیدنم
همراهیش کردم
زبونامون به هم برخورد میکرد
لبامون به هم چسبیده بود
چشمام بسته بود
و فقط لباش رو میخوردم
بهترین و آرام ترین حسم ....
دوسش داشتم
بعد از ۵ مین به آرومی جدا شدیم
/دیگه منو اوپا صدا نزن..
لباسامون رو پوشیدیم
رفتیم یه صبحونه خوردیم و رفتیم پایین
جلوی در یه ماشین بود
ماشین منشی
رفتیم سوار شدیم
!اقای جئون ایشون بودن؟
/یونا الان وقتش نیست
٪...جیمین شما با هم چه رابطه ای دارین؟
!اوووو...نترس من فقط منشیشم و ۳۰ سالمه
٪هوم....
/اره...(دستش رو میکشه رو لپ یوری)
توی راه جیمین همه چیز رو به یونا توضیح داد
البته غیر از رابطمون و اینا....
توی سرکار ......
۱۰.۰k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.